سنبل عبادت

امام صادق (ع) فرمودند : شفاعت ما به کسی که نمازش را سبک بشمارد نمی رسد. بحارالانوار جلد 82 صفحه 227

سنبل عبادت

امام صادق (ع) فرمودند : شفاعت ما به کسی که نمازش را سبک بشمارد نمی رسد. بحارالانوار جلد 82 صفحه 227

سنبل عبادت

بسم الله الرحمن الرحیم
«اَلّذینَ هُمْ علی صَلَواتِهِمْ یُحافِظون؛ مؤمنان واقعی کسانی هستند که بر نمازهای خود محافظت می کنند.»

امام خمینى‏قدس سره :«دراسلام از نماز، هیچ فریضه‏اى بالاتر نیست... نماز، پشتوانه ملّت است... نماز، یک کارخانه انسان سازى است ... فحشاء و منکر را نماز، از یک امّتى بیرون مى‏کند. مسجدها را خالى نکنید،
نماز، بالاترین ذکرهاست ... این دژهاى محکم را محکم نگهدارید، نگویید که ما انقلاب کردیم حالا هى باید فریاد بزنیم، خیر، نماز بخوانید، از همه فریادها بالاتر است ...
صحیفه نور، ج 12 ص 148 و 149 .)
این وبلاگ با محوریت فرمایشات امام خامنه ای روحی فداه در مورد نماز و ترویج آن دایر شده تا ان شاءالله گامی هرچند کوتاه در فضای مجازی برای به تحقق پیوستن بیانات امام خامنه ای برداشته باشیم.
در این وبلاگ سعی شده با دیدگاهی نو به مطالبی راجع به نماز که مهم هستند و به انها توجه شایسته نشده است بپردازد.
مطالب در موضوعات متفاوت تنظیم شده اند پیگیری موضوعات را در قسمت "طبقه بندی موضوعی" دنبال کنید.
مطالب وبلاگ با توجه به وضعیت جامعه کنونی و شرایط زمانی که اکنون در آن قرار داریم تهیه شده است.
امید داریم با شناخت جایگاه ویژه نماز در رسیدن به تمدن اسلامی زمینه ساز ظهور منجی حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم.

بایگانی

مقصود حقیقت نماز است!

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۳:۲۳ ب.ظ

دیدگاه‏ میرزا جواد ملکى تبریزى درباره حضور قلب و حقیقت

مقصود از نماز، حقیقت نماز است نه صورت تنهاى آن. در زمینه شناخت این حقیقت، آیات و اخبار زیادى رسیده است... ذات اقدس حق مى‏فرماید: «اقم الصلاة لذکرى»(1) در این آیه کلمه «اقامه» یعنى به پاداشتن [به کار برده شده که‏] با حقیقت نماز مناسبت دارد نه با صورت ظاهر آن، و قید «لذکرى» ؛ یعنى براى من نیز در این مطلب صراحت دارد. و در جاى دیگر مى‏فرماید: «لاتقربوا الصلاة و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون...»(2) علتى که در این آیه بدان توجه شده است با صورت تمایز عارى از حقیقت، مناسبتى ندارد... اما اخبار و روایاتى که در این زمینه رسیده، به حد تواتر است و اگر نبود جز همین حدیثى که از رسول خدا - صلى الله علیه و آله - نقل شده، براى اثبات این مطلب، کفایت مى‏کرد. آن حضرت فرموده است: به درستى که نماز مکنت و قدرت مى‏بخشد و فروتنى مى‏آورد و مأیوس مى‏کند و پشیمانى مى‏آورد و قناعت مى‏بخشد... و از آن حضرت رسیده که فرمود: ذات اقدس حق به نمازى که نمازگزار [در آن‏] قلبش را با بدنش هماهنگ نسازد و دلش نزد آن نماز نباشد، نمى‏نگرد... .
آنچه از اخبار و احادیث فهمیده مى‏شود، این است که حقیقت نماز به وجود شش معنا کامل مى‏شود: اول: حضور قلب...؛ دوم: تفهم و دریافتن معانى...؛ سوم: تعظیم ذات اقدس حق و بزرگ داشت عبادت او؛ چهارم: هیبت...؛ پنجم: رجا و امید به فضل خداوند...؛ ششم: حیا... براى حضور قلب، مراتب و درجاتى است و نمازى که از جمیع مراتب حضور قلب خالى باشد، بر صاحبش برگردانده مى‏شود، ولى چنین نمازى بسیار کم است چون حرکات اختیارى انسان قطعاً درجه‏اى از حضور قلب را به همراه دارد؛ هر چند اندک، وگرنه آن عمل، عمل اختیارى نخواهد بود... عمده‏ترین خیرات نماز که نصیب نمازگزار مى‏شود، در تفهم و درک معانى اقوال و اعمال نماز است... .
تعظیم، یکى از حالات قلب است که موجب آرامش و خشوع و شکستگى دل در مقابل پروردگار مى‏شود، و نیز باعث پیدایش معرفت به عظمت و جلال اقدس حق مى‏شود... و اما هیبت، منشأ آن معرفت به صفات جلال حق تعالى است... هر چه علم و معرفت به خدا بیشتر باشد، هیبت و ترس... هم بیشتر خواهد بود... و اما رجا و امیدوارى، منشأ آن معرفت به فضل و کرم خداوند و لطف و انعام او و توجه به این حقیقت است که او خلایق را براى بهره‏ورى از آنها نیافرید، بلکه براى عنایت به آفرینش آنها را پدید آورد؛ نه از طاعت و عبادت آنها بهره‏مند مى‏شود و نه از معصیت آنها متضرر خواهد شد... .
حیا منشأ آن عبارت است از معرفت به جلال خداوندى و جمال او و آگاهى از مقام عفو و رفتار نیک او با بندگان و فراوانى نعمت‏ها و عدم رضایت او براى بنده به نعمتى غیر نعمت دیگر و عدم غفلت او از مراقبت احوال بنده، از یک سو و از سوى دیگر... توجه به زشتى اعمال خود و بدرفتارى با این پروردگار مهربان و نفاق در حضور او با علم او به این حقیقت... آن چه در حضور قلب مهم است، همت و رفع موانع است؛ یعنى تبدیل محبت دنیا به محبت آخرت و یا محبت خدا... .

موانع حضور قلب‏

یک قسم موانعى است که با مسکن و تقویت جنبه مقابل دفع مى‏شود و این براى کسى است که اندکى از محبت دنیا در دلش باشد... قسم دوم موانعى است که براى رفع آن، مسکن فایده‏اى ندارد بلکه داروى قوى لازم دارد که ریشه مرض را قطع کند و ریشه شهوات و علایق دنیوى را از دل بر کند. کسى که محبت دنیا تا اعماق قلب و حقیقت و سرّ وجودش ریشه دوانیده مسکن هایى که براى رفع شهوت‏ها و محبت‏هاى ضعیف نافع است، سودى نمى‏بخشد... به چنین کسى باید گفت که... تنها راه خلاصى... این است که ریشه آن امیال را قطع کنى.

1) سوره طه (20) آیه 14.
 2) سوره نساء (4) آیه 43.

حضور قلب در نماز از دیدگاه عالمان ربانى و عارفان الهى، به اهتمام محمد بدیعى.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی